* طفره زدن: (مصدر لازم) = * طفره رفتن حل جدول اهمال، تعلل، سستی مترادف و متضاد زبان فارسی اهمال، تاخیر، تعلل، سستی، گریز، مسامحه، برجستن، پریدن، جستن، پرش، جست ...
به خواندن ادامه دهیدطفرهرفتن دونالد ترامپ از پاسخ دادن به سوالی درباره دعوت احمد مسعود به امریکا سهشنبه ۱۴۰۳/۰۶/۰۶ سپړنه: د ملګرو ملتونو ځانګړې غونډه په څه پای ته ورسېده؟
به خواندن ادامه دهیدطفره فرهنگ فارسی عمید. ۱. خیز برداشتن؛ جَستن.۲. = 〈 طفره رفتن〈 طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن.〈 طفره زدن: (مصدر لازم) = 〈 طفره رفتن
به خواندن ادامه دهیدطفره /tafre/ معنی ۱. خیز برداشتن؛ جَستن. ۲. = طفره رفتن طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن. طفره زدن: (مصدر...
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن، عدول کردن، طفره زدن، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن jink (فعل) طفره رفتن، بسرعت حرکت کردن، به سرعت چرخ زدن
به خواندن ادامه دهید1 - طفره رفتن (فعل) Toggle drawer menu. خانه انتخاب دیکشنری انگلیسی به فارسی آلمانی به فارسی فرانسه به فارسی ترکی استانبولی به فارسی ...
به خواندن ادامه دهید(طَ رِ) [ ع . طفرة ] (مص ل .) پریدن ، پریدن از بلندی . خرید اشتراک. افزودن واژه
به خواندن ادامه دهید1 طفره رفتن در رفتن . معادل ها در دیکشنری فارسی: حاشیه رفتن طفره رفتن مترادف و متضاد avoid elude escape confront face run into. 1.In order to evade the police dragnet, Ernie grew a beard. ...
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن. طفره زدن، تعلل کردن، سردواندن، اهمالکاری کردن، در رفتن، سستی کردن ≠ اقدام کردن، عمل کردن، دستیازیدن.
به خواندن ادامه دهیدزنی که در اواخر شب از گوشی هوشمند خود استفاده میکند. طفره رفتن از خواب یا انتقام جویی به تعویق انداختن خواب (به انگلیسی: Bedtime procrastination) [۱] یک پدیده روانشناختی است که در آن افراد دیرتر از زمانی که میخواهند بیدار می ...
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن از درس خواندن علاج دارد شاید دانشآموز از استاندارد زمان مطالعه فاصله گرفته است، به طوری که دسترسی به این سطح استاندارد و کیفیت در مطالعه امری نشدنی است.
به خواندن ادامه دهید10 روش برای طفره رفتن از جواب دادن به سوالی - تدریس خصوصی زبان,تدریس خصوصی زبان انگلیسی,تدریس خصوصی زبان توسط خانم,تدریس خصوصی زبان آلمانی
به خواندن ادامه دهیدطفره رفت./صداوسیما سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا از پاسخ به سوال «آیا ایران حق دارد به ترور اسماعیل هنیه در تهران پاسخ دهد؟»
به خواندن ادامه دهیدترجمه و معادل کلمه «طفره رفتن» به زبان انگلیسی به همراه تلفظ آنلاین توضیحات و مثال. 1 - to evade (فعل) 2 - to elude (فعل) 3 - to dodge (فعل) 4 - to avoid (فعل)
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن کربی از پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره حوادث لبنان + فیلم ۱۴۰۳/۰۶/۲۹ ۱۶:۲۱ . دستگیری جاسوس اسرائیلی در جنوب لبنان . ۱۴۰۳/۰۶/۲۹ ۱۶:۱۵ . جزئیات جدید از سازنده پیجرهای لبنان/پای این کشور ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی شاخه خالی کردن . مترادف طفره زدن، تعلل كردن، سردواندن، اهمال كاري كردن، در رفتن، سستي كردن. متضاد اقدام كردن، عمل كردن، دست يازيدن. انگلیسی dodge, evade, elude, avoid, shirk, jink, parry, equivocate, prevaricate, …
به خواندن ادامه دهیدطفره زدن، تعلل کردن، سردواندن، اهمالکاری کردن، در رفتن، سستی کردن ≠ اقدام کردن، عمل کردن، دستیازیدن خرید اشتراک
به خواندن ادامه دهیدجستوجوی «طفره رفتن از» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهیدمسئول هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت:من نمی خواهم در خصوص جزئیات این اتفاق صحبت کنم و یا چیزی اضافه کنم فقط می توانم بگویم در حوادث اخیر دخالتی نداشتیم.
به خواندن ادامه دهیدرَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شاخه خالی کردن . 25 فرهنگ. همه
به خواندن ادامه دهیدواژگان مترادف و متضاد. معنی طفره زدن، تعلل كردن، سردواندن، اهمال كاري كردن، در رفتن، سستي كردن ≠ اقدام كردن، عمل كردن، دست يازيدن انگلیسی dodge, evade, elude, avoid, shirk, jink, parry, equivocate, prevaricate, put by عربی مراوغة، خدعة، حجة، تفاد، تفادى ...
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن چندباره هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید از پاسخ به سوالات خبرنگاران در خصوص دست داشتن اسرائیل در حملات و انفجارهای لبنان /کربی: من نمی خواهم در خصوص جزئیات این اتفاق صحبت کنم و یا چیزی ...
به خواندن ادامه دهید۱. خیز برداشتن؛ جَستن.۲. = 〈 طفره رفتن〈 طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن.〈 طفره زدن: (مصدر لازم) = 〈 طفره رفتن
به خواندن ادامه دهیدواژگان عامیانه. معنی به معنی الکی معطل کردن و یا خجالت کشیدن از گفتن یا انجام دادن کاری . در بعضی از حالت ها شخص به علت بی حوصلگی از انجام کار طفره می رود.
به خواندن ادامه دهیدطفره رفتن به انگلیسی . Beat around the bush. حاشیه رفتن (طفره رفتن) .If you want to ask me, just ask; don't beat around the bush. اگه میخوای ازم بپرسی, فقط بپرس. حاشیه نرو. When I asked George whether he knew who had taken the files. from my desk, he started beating around the bush
به خواندن ادامه دهیدمعنی ۱. خیز برداشتن؛ جَستن. ۲. = 〈 طفره رفتن. 〈 طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن. 〈 طفره زدن: (مصدر لازم) = 〈 طفره رفتن. مترادف 1- اهمال، تاخير، تعلل، سستي ...
به خواندن ادامه دهیدطفره زدن، تعلل کردن، سردواندن، اهمالکاری کردن، در رفتن، سستی کردن ≠ اقدام کردن، عمل کردن، دستیازیدن.
به خواندن ادامه دهید1 - جاخالی دادن (فعل) 2 - طفره رفتن (فعل) 3 - جاخالی (اسم) Toggle drawer menu. خانه انتخاب دیکشنری انگلیسی به فارسی آلمانی به فارسی فرانسه به فارسی ترکی استانبولی به فارسی ...
به خواندن ادامه دهیداقتصادنیوز: مقام مسئول کاخ سفید به سوالات خبرنگاران درباره حوادث لبنان پاسخ نداد.به گزارش اقتصادنیوز به نقل از مهر، مسئول هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت: من نمی خواهم در خصوص جزئیات این اتفاق
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ فارسی هوشیار. معنی ويلان رفتن پاسخ روشن ندادن طفره زدن : در جواب طفره مي رفت . مترادف طفره زدن، تعلل كردن، سردواندن، اهمال كاري كردن، در رفتن، سستي كردن متضاد اقدام كردن، عمل كردن، دست يازيدن ...
به خواندن ادامه دهید