• دوشنبه تا شنبه: 10:00 - 16:00 / یکشنبه تعطیل است

ترجمه کلمه structure به فارسی | دیکشنری انگلیسی بیاموز

معنی و ترجمه کلمه انگلیسی structure به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - ساختار (اسم)

به خواندن ادامه دهید

ساختار

ساختار • (sâxtâr) (plural ساختارها (sâxtâr-hâ)) structure. ساختار انقلاب‌های علمی ― sâxtâr-e enqelâb-hâ-ye 'elmi ― structure of scientific revolutions. Categories: Persian terms suffixed with ـار. Persian terms with IPA pronunciation. Persian lemmas.

به خواندن ادامه دهید

ساختار

ساختار (به انگلیسی: Structure) به‌صورت کلی به الگو یا آرایش یا سازماندهی اجزای مرتبط در یک شیء مادی یا یک سیستم گفته می‌شود که بر اثر مشاهده یا بازشناخت الگو قابل تشخیص و کشف است.

به خواندن ادامه دهید

ساختار

[اصطلاح «ساختار»، همچنین به نمود سه بُعدی شکل ها در فضای پرسپکتیوی اطلاق می شود. چگونگی ساختمان چیزی, ترتیب اجزاء و بخش های یک جسم, چیز ساخته شده.

به خواندن ادامه دهید

معنی ساختار | واژه‌یاب

ساختار. ۱. قالب، فرم، شکل. ۲. بافتار. ۳. ساختمان. ۴. اسکلت.

به خواندن ادامه دهید

ساختار in English

Check 'ساختار' translations into English. Look through examples of ساختار translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.

به خواندن ادامه دهید

ساختار

این صفحه آخرین‌بار در ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲ ساعت ‏۰۲:۵۹ ویرایش شده است. متن تحت Creative Commons Attribution-ShareAlike License در دسترس است؛ شرایط اضافی می‌تواند اعمال گردد. برای جزئیات بیشتر، شرایط استفاده را ببینید. ...

به خواندن ادامه دهید

معنی ساختار | فرهنگ مترادف و متضاد | واژه‌یاب

فرهنگ مترادف و متضاد. ۱. قالب، فرم، شکل. ۲. بافتار. ۳. ساختمان. ۴. اسکلت.

به خواندن ادامه دهید

معنی ساختار | فرهنگ فارسی معین | واژه‌یاب

English. (اِمر.) 1 - چگونگی ساختمان چیزی . 2 - ترتیب اجزا و بخش های یک جسم .

به خواندن ادامه دهید

structure

structure ( زبان‏شناسی ) واژه مصوب: ساخت 2. تعریف: توالی قاعده‏مند واحدهای زبانی. اساس. سازه ، بنا 😺. در پزشکی و آناتومی به معنای اندام و بافت هم میشه. ساختمند شدن، ساختمند کردن، دارای ساخت شدن ...

به خواندن ادامه دهید